روانشناسي فضاها در معماري :

1- فضا چيست ؟در ابتدا به موضوع اصلي معماري يعني تعريف فضا مي پردازيم : بطور کلی فضا داراي 2 تعريف مي باشد :
فضا ماهيتي است خودبسا و قائم به ذات ، محدودو يا نا محدود ، وسيله اي است تهي و مستعد و داراي گنجايش كه آن را با چيزهايي پر مي كنند ( مانند جسم نرمي كه آماده است هر نقشي را بپذيرد و اجازه مي دهد كه همه چيز در آن وارد شود ) پس فضا همچون ظرفي است كه حتي اگر تهي باشد ، وجود دارد .
اگر فضاي مطلق را انكار كنيم در عوض فضا را بايد پديد آمده از اشياء بدانيم .
فضا به هيچ وجه قائم به ذات نيست . فضا را منظومه اي از اشياي طبيعي و مصنوعي ايجاد مي كند كه معمار در ايجاد آن دخيل است . براي اينكه هر چيزي چنان كه بايد درك شود ناظر بايد در فاصله اي مناسب از آن بايستد . نماي بسيار ساده را مي توان از نزديك بي هيچ مشكلي نگاه كرد ، در حاليكه نمايي را كه حجم ها و پرداختش غني تر باشد ناظر مي خواهد آنقدر عقب تر برود كه احساس كند در جاي درستي ايستاده است . تا وقتي كه قاعده بنايي به زمين چسبيده باشد نيازبه فضاي تنفس بصري به آن بنا مربوط نميشود ؛ اما اگر بنا جرمي تلقي شود كه بر فراز زمين مطلق است و بر ستونها و جرزها متكي است فضاي آزاد مناسبي هم براي اين بعد لازم مي آيد كه اين اندازه بسته به جلوه اي است كه معمار دوست دارد . اگر فضاي مياني بالاي سطح زمين باشد بنا همچون بالوني لنگر انداخته شناور مي شود ام اگر اين فضا خيلي كوچك باشد انگار نيروهاي كه از سوي بنا به سوي بستر صادر شوند وادار به اشغال سطحي شده اند كه به نسبت جرم بنا بسيار كوچك هستند .



1 -1-فضاهاي عمودي در معماري :از لحاظ هندسي ، هر 3 مختصات دستگاه دكارتي فضا ماهيتي برابر دارند اما فضاي زميني ما تحت نفوذ نيروي جاذبه است كه جهت عمودي را در مقام جهت معيار ممتاز مي سازد . ما ساير جهات فضايي را بنابر نسبتشان با جهت عمودي در مي كنيم . برج پيزا با كج شدن فيزيكي از معياري كه بناهاي اطراف نهادند منحرف شد اين معيار محيطي آكنده از تمايل مداوم بصري ايجاد مي كند كه شخص را به غلط بدين باور مي رساند كه كشش در بدن او در جهتي مايل اعمال مي شود .





1-2- فضاهاي افقي در معماري :زندگي به شيوه افقي موجب افزايش تعامل ، حركت آزاد از جايي به جاي ديگر و سهولت پيشرفت مي گردد در حاليكه در زندگي كه بصورت عمودي نظام يافته باشد بر سلسله مراتب ، جدا سازي ، جاه طلبي و رقابت تأكيد مي شود .چشم انسان ديدن در يك سيستم افقي – قائم را به سطوح مايل ترجيح مي دهد از نظر روانشناسي اين مطلب چنين توجيه مي شود :هر محرك بصري مي خواهد طوري ديده شود كه در ساختار آن در ذهن ، ساده باشد . حركات ما در جهات قائم در راستاي نيروي جلذبه يا برخلاف آن است . در سطح افقي تمام جهات افقي هم ارزش اند در حاليكه جهت قائم مفاهيمي مانند سلسله مراتب يا رقابت را تداعي مي كند . فصل مشترك اين دو محور در مورد ساختمان آنجاست كه ساختمان در تماس با زمين است . نحوه شكل گيري اين جهت به همراه فرم ساختمان در ادراك ما از رابطه بنا با پيرامون آن تأثير مي گذارد . توجه ما در ادراك بصري بيشتر متوجه جهت قائم است زيرا اختلاف ارتفاع زودتر به چشم مي خورد تا اختلاف عرض ولي در عمل توجه ما بيشتر معطوف به سطح خنثي تر يعني سطح افقي است .

منبع مطالب بالا:www.hopcartoon.com

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام امیر جان بابا روانشناس کوتاه بیا .
شوخی کردم خیلی جالب بود.

جستجو در این وبلاگ